دلیل جاودانگی شخصیت حضرت علی (ع)
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۶۱۴۵۳
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی درمورد دلیل جاودانگی شخصیت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بیان کرد: مرحوم کراجکی از درخشانترین چهرههاى علمى شیعه در قرن پنجم هجری، در کتاب وزین خود به نام «کنز الفوائد» گزارش ملاقاتی را نقل میکند که بین دو نفر واقع شده است. در یک طرف این دیدار، معاویه بن ابی سفیان قرار دارد و در طرف دیگر «ضِرار بن ضَمرَة لیثی»، چون گوهری تابناک میدرخشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«ضِرار» کسی است که در مکتب امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام پرورش یافته است و به آن حضرت (ع) ارادت فراوانی دارد. او پس از آنکه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به فیض شهادت نائل شدند سفری به شام کرد؛ شامی که پادشاه وقتش معاویه پسر ابوسفیان بود. معاویه که میدانست ضرار یکی از دلباختگان حضرت امیرالمومنین علیهالسلام است او را به نزد خود فراخوانده بود و دیداری بین آن یار دیرین و این دشمن پُر کینه صورت پذیرفت. دیداری که در آن سخنانی شنیدنی بین طرفین رد و بدل شد. ابتدا معاویه از ضرار خواست که از حضرت علی (ع) برای او بگوید و آن حضرت علیهمالسلام را برایش توصیف کند. (صِفْ لِی عَلِیّاً)
ضرار که این کار را خارج از توان خود دید در همان اول کار از معاویه خواست که او را از این کار معاف بدارد؛ اما معاویه که مشتاق شنیدن فضایل و کمالات حضرت علی علیهمالسلام از زبان چنین شاهد نزدیکی بود تقاضای او را نپذیرفت و منتظر ماند تا ضرار لب به سخن بگشاید.
ضرار که دید معاویه عذرش را نمیپذیرد رو به او کرد و گفت حال که اصرار بر شنیدن داری پس بشنو تا برایت بگویم. اینجاست که شاگرد مکتب حضرت علی علیهالسلام به خروش آمد و حضرت علیهمالسلام را اینگونه توصیف کرد: به خدا قسم که او دور اندیش بود و سخت نیرومند. گفتارش قاطع بود و قضاوتش عادلانه. علم از چشمه پُرفیض وجودش مىجوشید و حکمت از ابعاد وجودیش به سخن در میآمد. از دنیای فریبنده وحشت داشت و از شکوفههای بی ثمرش برحذر بود؛ در عوض با شب و تنهاییش مونس بود و دمساز... به خدا سوگند اشک فراوان میریخت و در تفکر و اندیشه، ید طولایی داشت. دست، پشت دست میکوبید و با خودش نجوا کرده و با خدایش خلوت میکرد و به مناجات با پروردگار متعال میپرداخت. لباس زبر و خشن ایشان اعجاب برانگیز بود و غذای بی خورش و ساده اش شگفت آور.
خدا را شاهد میگیرم در نیمه شبى که تاریکى همه جا را فرا گرفته بود و ستارگان هم به غروب خود نزدیک مىشدند و از پایان شب خبر مىدادند او را دیدم که در محرابش ایستاده، محاسن مبارک را در دست گرفته بودند و، چون مار گزیدهاى به خود مىپیچدند و صداى گریه و نالهای جانسوز از ایشان بلند میشد؛ صدای آسمانیشان هنوز در گوشم است که میفرمودند: «یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا أَ بِی تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ غُرِّی غَیْرِی لَا حَاجَةَ لِی فِیکِ قَدْ بَتَتُّکِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ لِی فِیهَا فَعُمُرُکِ قَصِیرٌ وَ خَطَرُکِ یَسِیرٌ وَ أَمَلُکِ حَقِیرٌ آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّرِیقِ وَ عِظَمِ الْمَوْرِدِ»«اى دنیای پست! آیا خودت را بر شخصى مانند من عرضه مىدارى یا نسبت به من اظهار علاقه مىکنى؟ هیهات! هیهات! برو غیر مرا فریب بده؛ من هیچ نیازى به تو ندارم. من تو را سه مرتبه طلاق دادهام که بعد از آن دیگر، رجوع جایز نیست. عمر تو کوتاه است و ارزشت کم و امید داشتن به تو تنها ذلت است و خوارى. آه! آه! از کمى زاد و توشه و دورى سفر و تنهایی و وحشت راه و عظمت آنچه بر ما وارد خواهد شد».
اشکهای معاویه برای حضرت علی (ع)
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: وقتی سخنان ضرار به اینجا رسید «فَوَکَفَتْ دُمُوعُ مُعَاوِیَةَ عَلَى لِحْیَتِهِ»؛ قطرات اشک از چشمان معاویه بر ریشش جارى شد «فَنَشَفَهَا بِکُمِّهِ»؛ و او با آستینش آنها را خشک میکرد. اطرافیان نیز تحت تأثیر این سخنان، گریه گلوگیرشان شد.
آنگاه معاویه گفت: اى ضرار! چگونه در فراق او صبر مىکنى؟
ضرار پاسخ داد: همانند مادرى که فرزندش را بر روى سینهاش سر بریده باشند که چنین مادرى هرگز اشکش خشک نخواهد شد و حرارتش آرام نخواهد گرفت.
در اینجا ضرار برخاست و در حالى که گریه مىکرد از مجلس خارج شد. معاویه خطاب به دوستان خود کرد و گفت: اگر من از میان شما بروم شما مرا اینگونه ثنا خواهید گفت؟ یکی از حضار پاسخ داده هر کس صاحب آن چیزی است که به دست آورده! یعنی هرگز این کار محقق نمیشود.
حضرت علی (ع)؛ رهبر مسکینان عالم
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی مطرح کرد: تاریخ اسلام پُر از این اعترافات نسبت به ساحت مقدس حضرت امیرالمومنین (ع) است.
حضرت علی (ع) خصایصی شگفت دارند که حتی ایشان را در میان دشمنانشان نیز سرفراز و سربلند کرده و دهان منحوس دشمنانش را به اعتراف فضائل حضرت امیرالمومنین (ع) باز نموده است.
حضرت علی علیهالسلام دارای فضائلی هستند که خداوند متعال، ایشان را با این ویژگیها به عنوان خلیفه حقیقی خود در عالم امکان تزئین نموده اند.
با کمی بررسی و دقت در روایات و کلمات رسول مهربانیها، حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه وآله والسلم میتوان به این فضائل پی برد.
این کارشناس مذهبی گفت: شیخ الفقهاء جناب شیخ طوسی در کتاب شریف امالی از عمّار بن یاسر نقل میکنند که رسول خدا، حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله والسلم فرمودند: «یَا عَلِیُّ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ زَیَّنَکَ بِزِینَةٍ لَمْ یُزَیِّنِ الْعِبَادَ بِزِینَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْهَا، زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا» «ای علی! خدای متعال تو را به زینتی آراستهاند که هیچ بندهای به زیوری چنین مزین نگشته است و خداوند مهربان آن را بیش از هر زینت دیگری دوست دارند و آن زهد در دنیاست که زینت نیکوکاران در نزد خدای با عزت و جلال است.»
پس تو را طوری قرار دادهاند که نه از دنیا چیزی دست تو را میگیرد و نه دنیا چیزی از تو به دست میآورد. وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ، خدا در وجود تو علاقه به مساکین را عطا کرد، پس تو را طوری قرار دادهاند که راضی شدی که رهبر آنها باشید و آنان نیز به پیشوایی، چون تو خشنودند.
خداوند متعال حضرت علی (ع) را به دو چیز زینت دادند
روایت شریف نبوی به این مطلب اشاره میکند که حضرت علی (ع) توسط خدا به دو چیز زینت داده شده اند: «زَیَّنَکَ بِالزُّهْدِ فِی الدُّنْیَا، زهد در دنیا»«وَ وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ، علاقه به مساکین و مستمندان»
زهد یعنی چه؟
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: اگر تمام ثروت عالم به دست تو باشد ولی تو ذرهای به آن رغبت نداشته باشی و اگر فقیرترین افراد عالم باشی، باز ذرهای از این فقر و نداری ناراحت و غمگین نباشی.
زهد حضرت علی علیه السلام چگونه بود؟ رفتارشان با فقرا و مساکین چطور بود؟
حضرت علی علیهالسلام کنار سفرهی غذا مانند بندگان مینشستند، اگر دو لباس مرغوب و غیر مرغوب تهیه میکردند مرغوبش را به غلام خویش میدادند، با دست مبارک خویش هزار برده را تربیت کردند و در راه خدا آزاد نمودند.
هر وقت ثروتی به دست حضرت علی علیه السلام میرسید فقرا و مستضعفین را جمع میکردند و پولها را از دست راست به دست چپ میریختند و میفرمودند: ای پولهای زرد و سفید مرا گول نزنید و بروید و غیر مرا گول بزنید و در همان مجلس همه را به هر صاحب حقی عطا میفرمودند و سپس دو رکعت نماز شکر بجا میآوردند.
یکی از شبها مقداری پول برای حضرت علی علیه السلام آوردند و ایشان فرمودند: هم اکنون آن را تقسیم کنید. عرض کردند، الان شب است صبر کنید تا فردا تقسیم کنیم، فرمودند: «تُقبِّلونَ أنْ أعیشَ إلی غدٍ» «آیا شما یقین دارید که من فردا زنده هستم. گفتند ما هم برای خود چنین باوری را نداریم فرمودند: پس تأخیر نیندازید شمعی آوردند، زیر نور شمع اموال را تقسیم کردند.»
مقداری عسل و انجیر از هَمْدان و حُلْوان برای حضرت علیهالسلام آوردند و حضرت علیهالسلام امر فرمودند که بین یتیمان تقسیم کنند و خود حضرت علیهالسلام شخصاً بچههای یتیم را نوازش میکردند و از عسل و انجیر به دهانشان میگذاشتند و عرض میکردند چرا شما این کار را میکنید؟ میفرمودند: امام پدر یتیمان است، این عمل را انجام میدهم تا احساس بیپدری نکنند.
آری حضرت علی علیه السلام اینگونه بودند، شرق نگاران و غرب نویسان عالم حق دارند وقتی به نام حضرت علی علیه السلام و فضایلشان میرسند سر تعظیم فرود آورند و انگشت حیرت به دهان بگیرند.
حضرت علی (ع) در کلام غربیها
این کارشناس مذهبی افزود: بنده فقط چند مورد از چند صد مطلب و جملات قصاری که درمورد حضرت علی علیه السلام منتشر شده و به دست ما شیعیان رسیده است را بیان میکنم تا متوجه شویم که فقط ما علی شناس و عاشق و دلداده حضرت علیهالسلام نیستیم بلکه علی یعنی اسوه جوانمردی و آزاد اندیشی که سینه چاکانی در سراسر عالم خلقت دارند.
جاحظ (از بزرگان اهل سنت)
«سخن گفتن درباره علی ممکن نیست، اگر قرار است حق علی علیهالسلام ادا شود گویند غلو است، و اگر حق او ادا نشود درباره علی ظلم است».
خلیل غوی از (بزرگان اهل سنت)
«چه بگویم درباره کسی که دوست و دشمن، فضایل ایشان را انکار نمودند، دوست به واسطه ترس، دشمن به واسطه حسد، مع الوصف عالم از فضایل ایشان پُر شد».
جرجی زیدان (نویسنده مسیحی)
«اگر بگویم مسیح علیه السلام از علی علیه السلام بالاتر است عقلم اجازه نمیدهد، و اگر بگویم علی علیه السلام از مسیح علیه السلام بالاتر است دینم اجازه نمیدهد».
جرج جرداق (نویسنده مسیحی لبنانی)
«قتل فی محرابه لعدالته» علی علیه السلام به خاطر عدالت خویش در محراب نمازشان کشته شدند».
جرج جرداق جایی دیگر میگوید: «آبهای عالم؛ آب حوض، آب استخر، آب دریاچه و آب اقیانوس قابلیت تلاطم را دارد، ولی چیزی که متلاطم نشد، دریای وجود حضرت علی علیه السلام بود که هیچ کَس و هیچ چیزی نتوانست آن را متلاطم کند».
باز میگوید: «ای دنیا چه میشود اگر تمام نیروهای خود را فشرده سازی، و در هر زمان مُردی، چون علی علیه السلام را، با خِرد و قلب و زبان و ذوالفقارش بیاوری.
شبلی شمیل ـ از پیشتازان مکتب مادیگری ـ میگوید: «حضرت علی ابن ابی طالب علیه السلام بزرگ بزرگان، یگانه نسخهای هستند که نه شرق و نه غرب، نه در گذشته و نه در امروز، صورتی مطابق این نسخه ندیده است.»
نویسیان ـ دانشمند مسیحی ـ میگوید: «اگر امام علی علیه السلام این خطیب با عظمت و این گویندهی زبر دست، امروز در همین عصر، بر منبر کوفه مینشستند، شما میدیدید که مسجد کوفه با آن همه وسعت، از مردم مغرب زمین و دانشمندان جهان برای استفاده از دریای خروشان علم حضرت علی (ع) موج میزد».
همهی عالم و آدم به تو میاندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو میاندیشد
منظور از عمل صالح در قرآن
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: از بس به ما نعمت رسیده است قدر نعمت را نمیدانیم مثل ماهی که در آب است قدر نعمت را نمیداند و وقتی از آب بیرون میافتد تازه قدر نعمت را میفهمد به همین خاطر، قرآن کریم میفرمایند:
«رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ»
در روز قیامت همه به خدا خواهیم گفت: خدایا مرا به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهم، اما دیگر وقت ما تمام شده است و جالب اینجاست که امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه و ذیل کلمه عمل صالح میفرمایند: عمل صالح نیست مگر ولایت جدّ ما امیرالمومنین، حضرت علی علیه السلام و اولاد صالحشان است.
چگونه آشنا شدن جرج جرداق با نهج البلاغه
این کارشناس مذهبی افزود: جرج جرداق مسیحی، نویسنده لبنانی میگوید: ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﯾﺶ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ (ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه) گفتهﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﺎﺳﺖ. ﺟﺮﺝ میگوید: ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻢ ﮔﻔﺖ: حدوداً ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه است! ﺟﺮﺝ میگوید ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻄﺎﻟﺐ ۱۴۰۰ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺎ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ؟ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮشرﻭﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﺩﻡ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﯽﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼغه ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺯﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮔﺬﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻧﺪﺍختم. ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ خیلی ﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ: ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﺩه ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎئنات ﻭ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ.
ﺟﺮﺝ میگوید: ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﻏﺶ ﻧﺮﻓﺘﻢ ﺗﺎ اینکه ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺮﺍﻧﺴﯽ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ، ﺟﺪﯾﺪﺗﺮﯾﻦ ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎﯼ ﻋﻠﻤﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ میکردند. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ دانشمندان ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤﯽﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ: ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻋﻠﻤﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻣﺎﺩه ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺩﻫﻨﺪه ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺁﺏ است.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ میگوید ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻓﻮﺭاً ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﺁﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺁﻥ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗأﺳﻒ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﻏﺎﻓﻞ ﺑﻮﺩﻡ.
ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ میخوﺍﻧﺪﻡ، ﻧﮕﺮشها ﻭ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺷﮑﺎﺭ میشد.
ﺟﺮﺝ ﺟﺮﺩﺍﻕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮﺵ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪ ۲۰۰ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻧﺪ. آری ده بار و بیست بار نه بلکه ۲۰۰ بار.
ﺍﻣﺎ متأسفانه، ﻣﺎ شیعیان ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪهﺍﯾﻢ؟ ﯾﮑﺒﺎﺭ؟ ﯾﮏ ﺧﻄﺒﻪ؟ ﺁﯾﺎ حرفهای ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ یکبار خواندهایم؟ اگر کسی میخواهد روز قیامت شرمنده حضرت امیرالمومنین (ع) نشود، بیاید و شروع به خواندن نهج البلاغه کند و برای این کار بهتر است اول از آخر این کتاب و از حکمتهای آن شروع کند تا آرام آرام با این کتاب شریف انس بگیرد.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترتمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ماه رمضان حضرت علی ع سیره امیرالمومنین حجت الاسلام والمسلمین حضرت علی علیه السلام حضرت امیرالمومنین کارشناس مذهبی حضرت علیه السلام یعقوبی گیلانی حضرت علی ع جرج جرداق عمل صالح حضرت ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۶۱۴۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمالالدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّقالمعانی» و «ملکالفُضَلا» نیز خوانده میشده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.
دوران کودکی و جوانی
او فرزند خانوادهای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیتالمقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیجفارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشههای بسیار از دانش بود.
سالهای سفر و گشت و بازگشت
خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاثالدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو بهدست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بیسلطان را لایق اقامت ندید:
از آن خواجو ازین منزل سفر کرد
که سلطانیه بیسلطان نخواهد
سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علیالخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.
حافظ و خواجوی کرمانی
حافظ مشهورترین همعصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و بههمین دلیل در دیوان حافظ بیتهای زیادی به تقلید یا به استقبال از غزلهای خواجو میبینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراعهای زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:
استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو
شیوه سخن سرایی
مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بیاعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزلسرایی میکرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.
در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها میپردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):
وجه برات شام بر اختر نوشته اند
و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند
مستوفیان خسرو کشور گشای هند
بر باختر مواجب لشکر نوشته اند
در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است
بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند
دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب
واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند
کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام
والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند
دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان
برطرف هفت پایهی منبر نوشته اند؟
یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست
کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند
در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی
پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند
منظومهی محبت زهرا و آل او
بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند
دوشیزگان پرده نشین حریم قدس
نام بتول، بر سر معجر نوشته اند
انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن
برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند
بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست
آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند
رمزی که در مطاوی طومار کبریاست
بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند
از دست و پنجه اسدالله کنایتیست
حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند
نامش نگر که قلعه نشینان موسوی
مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند
نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی
بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند
القاب عالیش ز پی اکتساب قدر
بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند
ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست
اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند
لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش
بر کوهه های زین تکاور نوشته اند
صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار
بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند
ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی
شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند
در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند
بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند
اشعار من که مادح اولاد حیدرم
هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند
شادم بدین که بر صفحات عقیدتم
شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند
خواجو کمال نامهی مستان حیدری
بر جان عارفان قلندر نوشته اند...
در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:
سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس
چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن
انوری خاوری، از سر صدق و صفا
ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن
قاضی دین رسول، خازن گنج بتول
قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن
خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین
دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن
چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال
چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من
تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا
از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن
شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی
حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن
ناصب رایات علم، شارح آیات حق
واسطهی کاف و نون، کاشف سرّ و علن
شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه
کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان
مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر
تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن
ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم
روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن
مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل
فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن
گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی
خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن
نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین
خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن
سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف
قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن
دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال
فتنه مشو جز بر او، تا برهی از فتن
جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش
باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن
در ره مهرش فلک، مشوره با من کند
زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن
چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول
روز جزا در برم، سوخته بینی کفن
ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:
به نوک خامهی صورت گشای کن فیکون
که بست در شکن کاف تاب طره نون
حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف
سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون
چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او
هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون
به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر
دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون
بنات غیب ز بهر نظارهی صنعش
سر از دریچهی ابداع میکنند برون
فلک به چرخ درآید چو نام او شنود
ملک سجود کند چون کلام او شنود
به ماه روی شب افروز الذی اَسری
که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها
گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت
فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی
کشیده رختِ لعُمرک به خیمهی لَولاک
چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی
به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب
به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا
نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف
ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا
ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم
ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم
بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او
نمونه ایست مه نو ز نعل استر او
ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت
که بود مملکت لَو کشف مسخّر او
به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی
نبی مدینهی علم آمد و علی در او
هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین
شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او
چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز
کنند خلق جهان سجده در برابر او
گدای درگه او شو که شاه مردان اوست
پلنگ بیشهی اسلام و شیر یزدان اوست
در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن میپردازد:
به مقدم خلف منتظر امام همام
مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام
شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم
عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام
خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت
ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام
شه ممالک صاحب الزمان که زمان
به دست رایض طوعش سپرده است زمام
به انتظار وصول طلیعتش خورشید
زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام
نه در ولایت او در خورست رایت ریب
نه با امامت او لایق ست آیت عیب
که شمع جان من از نور حق منور باد
دماغ من ز نسیم خرد معطر باد
مرا که مالک ملک ملوک معرفتم
جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد
دلم که مهر زند آل زر بر احکامش
فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد
ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است
چراغ خلوتیان رواق شش درباد
روان او که شد از آب زندگی سیراب
رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد
در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز
مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز
در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره میکند:
آن شاه که شهر علم را آمد در
پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر
شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول
داماد رسول و شیر یزدان، حیدر
دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمالنامه و گوهرنامه؛ رسالهی البادیه؛ رسالهی سبع المثانی؛ رسالهی مناظره شمس و سحاب.
آرمیده در تنگه الله اکبر
سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ اللهاکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.
کد خبر 6091788 طاهره تهرانی